27 August 2009

Speaker or Agency: Mohammad Nourizadeh

Title:

Language: Persian

Western Date: 27 August 2009

Persian Date: 5 Shahrivar 1388

Physical/Electronic Location: http://www.mowjcamp.org/article/id/22558

Citation or official document code:

Translator:

Date Translated:

Tags: nourizadeh

Date Last Updated: 19 January 2010

پنج‌شنبه، 5 شهریور 1388

نویسنده سابق کیهان: من طرفدار انقلاب مخملی‌ام

محمد نوری‌زاد، نویسنده سابق کیهان، چند مدتی است که شجاعتی کم‌نظیر به خرج داده و افکار گذشته‌ی خود و رفتار امروز برخی دوستان سابق خود را یکجا به نقد می‌کشد و با قلمش نشان می‌دهد که این رفتارها تا چه حد با آرمان‌های مورد ادعا، فاصله دارد. نکته‌ی جالب در اینجاست که تحول فکری آقای نوری‌زاد، نه در زندان و سلول انفرادی، بلکه در عالم بیرون و با بریدن آگاهانه از پست و مام‌هایی که امثال او می‌توانستند به دست بیاورند، روی داده است. متن یادداشت جدید نوری‌زاد را که در بلاگش منتشر شده، بخوانید:

یکی دو سال است که واژه انقلاب مخملی را به تناسب حوایج سیاسی خود تغییر داده ایم و از آن غولی ساخته ایم که همه را بترساند . مثل واژگانی که دفعتا محتوای معنایی خود را برسر مخاطب آوارمی کنند و منتظر بحث و دلیل و جابجایی معنا نمی شوند. همانند : ضد انقلاب . که دراین واژه ، به مخاطبی که یک چنین انگی براو نشسته ، فرصتی برای اقامه دعوا و دلیل داده نمی شود . یا : ضد ولایت فقیه . یا : امت شهید پرور . یا : سربازان گمنام امام زمان . یا : سلحشوران نیروی انتظامی . یا : نماز دشمن شکن جمعه . یا : مستکبر . یا : طاغوتی …..

چندروزی است که به دلیل واژگونی اتومبیل فیلمی که می ساختیم در سراشیب یک رودخانه ، کارم به بیمارستان و اورژانس و پزشک و پرستار و رسیدگی به زخمی های این حادثه گره خورده است . شاید بیمارستان تازه تاسیس کاشانی شهرکرد درنوع خود کم نظیر باشد . اما آنچه که یک بیمارستان را به جایگاه واقعی اش راه می برد ، کیفیت ساختمان و تجهیزات آن نباشد . مهم : چرخش علم و ادب و کرامت انسانی است که تا رسیدن به آن ، فکر می کنم هنوز راه درازی را باید بپیماییم . پزشکی که ابتدایی ترین منش مواجهه با یک بیمار را نمی داند و مثل یک عبوس تلخ چهره و ترش زبان با اطرافیان بیمار و خود بیمار رفتار می کند ، پزشک وامانده ای است که افق خواستهای او هرگز سلامتی بیمارانش نیست . او به دنبال فرصتی است که او را به باقیات الصالحات یک موقعیت چشم نواز برساند . این خصلت تلخ زبانی و بی ادبی و غرور بی دلیل پزشکان را در مواضع دور کشور بیشتر می توان یافت . پزشکی که هیچوقت فرصتی برای پاسخگویی به سئوال های مراجعین خود ندارد . پزشکی که برای یک لبخندش باید چیزی در ترازویش نهاد . پزشکی که ناگهان با ورود یک آشنا ، سیستم ترشرویی اش بهم می ریزد و یک زبانی می ریزد بیا و ببین . پزشکی که در آن غوغای شلوغی بیمار و همراهان و هول وهراس ، باید برایش دل سوزاند و به بخشی از آن عبوسی اش حق داد . پزشکی که داستان زیرمیزی ، بساط رایج او را بهم می ریزد و او را برسر مهر و شوق می آورد .

داستان انقلاب مخملی هم بهمین نحو است . آنان که مشتاق انقلاب مخملی اند ، شرف دارند برآنانی که انقلابی خونین را مد نظر دارند . اگر چه یک انقلاب خونین نیز در وقت خود ، انتخاب ناگزیری است که جز توسل به آن نشود به مقصود رسید . اما در این روزگار از عمر انقلاب اسلامی ، پناه بردن به انقلاب مخملی شاید پسندیده ترین راهکار و درست ترین انتخاب باشد . من شخصا انقلاب مخملی را به این شکل معنا می کنم : انقلابی که بدون خون و خونریزی ، به رویه های نامبارک پیشین اعتراض کند و برای دستیابی به رویه های مبارک حکومتی تلاش کند . این انقلاب ، نه تنها مزموم و ناپسند نیست ، بلکه عین درستی و پناه بردن به سنت های ناب الهی است . یک امربه معروف و نهی از منکر میدانی است . انقلاب مخملی من می گوید : آدمهای هیچ نفهم و پخمه باید از مدار حکومت کنار گذارده شوند . اگر چه امام جمعه و وزیر و وکیل و رییس جمهور باشند و نماز شبشان به چهل ستون نور منجر شود . انقلاب مخملی من می گوید : شایستگان و فهیمان و درستکاران و وطن دوستان باید برمنصب ها قرار گیرند ، اگر چه با نماز و روزه و ریش و تسبیح نسبتی نداشته باشند . انقلاب مخملی من می گوید : روحانیان باید مسئولیت دخالت های همیشگی خود را در مواضع حکومت بپذیرند و صرفا به اسم این که به تبشیر و تبذیر می پردازند ، دامان خود را از ضایعات ناشی از دخالت های خود برنکشند . انقلاب مخملی من می گوید : آنانی که دست به بیت المال مسلمین برده اند باید از گردونه اعتماد مردم به دور بیفتند . اگرچه امام جمعه باشند و معدن سنگ سرخ بیدخت فارس را به اسم معلولین زیربغل زده باشند . انقلاب مخملی من می گوید : این دستگاه قضایی فعلی به درد دوره قاجار می خورد . چرا که درآن عدالت علوی یک طنز متداول است . انقلاب مخملی من می گوید : غربی ها به دلیل انصاف و عدل و درستی و درستکاری و نظم و انضباط و تمیزی و خوب کارکردن و خوب فکر کردن و اکتشافات واختراعات فراوانشان ، در پیشگاه خدای متعال بسیار مقبول تر از مجاوران کربلای معلایی هستند که در آن کثیفی و بی نظمی و بدکاری و بی فکری و بی عدالتی و شلم شوربایی بیداد می کند . اگرچه غربی ها لاابالی و بی حجاب و اهل عیش و نوش و فسق و فجورباشند و کربلاییان اهل ضجه های ممتد و اهل بیتی های داغ و تند و تیز . انقلاب مخملی من می گوید : مقام علم نه آن چیزی است که در این کشور دست به دست می شود . و مقام مدیریت و تدبیر نه آن چیزی است که در این کشور به سمت دوستان و خاصان احاله داده می شود .

دیشب عجبا که دربیمارستان ، چشمم به تلویزیون افتاد که سریال پرستاران را پخش می کرد . سریالی که درآن : پزشکان به کار خود عشق می ورزند و پرستاران برای بیماران خود جان می کنند و دراین گیرو دار ، داستان رابطه و آشنا و مقوله زیرمیزی هیچ مشتری ندارد . من با انقلاب مخملی خود می خواهم جولان بیمار و پزشکی و پرستاری کشورم را به آستانه محتوای سریال پرستاران برسانم . بی آنکه دراین انقلاب مخملی پای اسراییل غاصب و آمریکای جنایتکار درکار باشد . عیبی دارد ؟